«اینجا کافه «داونتیسم» است؛ کافهای که از دل شهر زنان کارآفرین برخاسته است. این کافه از مادرانی که نماد پیروزی، عشق و امید در مبارزه با سختیها هستند، حمایت میکند.»
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: اشتغالزایی و کارآفرینی مسیری سخت و پرتلاش است. بسیاری از کسانی که در سن اشتغال قرار دارند از اینکه نمیتوانند در شغل مورد علاقهشان مشغول به کار شوند، گلایه دارند. حالا به این فکر کنید این مسیر برای گروهی از افراد جامعه که شرایط خاص دارند، مثل کسانی که دارای اختلالات ژنتیک مثل اوتیسم یا سندروم داون هستند چند برابر مشکلتر میشود، اما همه این موانع هم حریف اراده آنها نمیشود. نمونه آن کافهای است که بچههای مبتلا به اوتیسم و سندروم داون در آنجا مشغول به کار هستند. این کافه با مدیریت بچههای سندروم داون و اوتیسم با نام کافه «داونتیسم» سال ۱۳۹۷ در ایران افتتاح شد. آیلین آگاهی، مؤسس و بنیانگذار این کافه است که به همراه ۱۵ نفر از کارکنان که همه از بچههای اوتیسم و سندروم داون هستند در این چند سال با ناهمواریهای بسیاری در کار روبهرو شدهاند اما کم نیاوردهاند. سطح توانمندی و فائق آمدن این بچهها بر مشکلات، نشان داد اگر مورد توجه قرار گیرند، میتوانند برابر با سایر افراد جامعه گامهای بزرگ و مثبتی بردارند. آنها در کافه، پیانو میزنند، کیک و شیرینی میپزند و سرو می کنند و با قهوه از شما پذیرایی کرده و توانمندیشان را به همه ثابت میکنند. مهمترین هدف این کافه، آشنا کردن مردم با توانمندیهای این قشر از جامعه است. اغلب کسانی که به این کافه رفتهاند براین باورند که پذیرایی شدن در آنجا با مهربانی بچههای اوتیسم و سندروم داون شیرین و دلچسبتر از هر کافه دیگری است.
تفاوتی شیرین
افراد دارای اوتیسم، دنیا را متفاوتتر از بقیه میبینند، میشنوند و حس میکنند. آنها با گذراندن دورههای توانبخشی میتوانند مهارت کسب کنند و زندگی مستقلی داشته باشند و همچنین نبوغ خاصی را از خود نشان دهند. آگاهی، که معلم موسیقی افراد سندروم داون، اوتیسم، نابینا و کمشنوا هم هست، میگوید:«سالهاست به عنوان معلم و دوست با این بچهها در تماس هستم، اما برای هر کدام از آنها با یک برنامه خاص پیش میروم و بر اساس توانایی و استعدادهای هر فرد برای آموزش او برنامهریزی میکنم. این افراد هم مانند بقیه آدمها مثل اثرانگشت، شخصیت و تواناییهای متفاوتی دارند و شاید باید برنامه را در لحظه برای آنها تغییر دهم.»
او میافزاید:«۲۳ سال با این بچهها بودم و به آنها پیانو آموزش دادم. از همان سالهای اول میدیدم وقتی کنسرت برگزار میکنیم، چقدر این بچهها دوست دارند در جامعه دیده شوند، کنار مردم باشند و مورد تشویق قرار گیرند، برای همین همیشه دنبال ایدهای بودم تا کاری کنم آنها بیشتر در جامعه باشند، نه اینکه ارتباطشان با مردم محدود به برگزاری یک کنسرت یا نمایشگاه نقاشی باشد. بعد از مدتی تحقیق و مشاوره، ایده کافه و اشتغالزایی برای این بچهها جدی شد. سال ۹۵ از سازمان بهزیستی مجوز کافه را گرفتیم اما بودجهمان برای راهاندازی آن در همان سال کافی نبود. سال ۹۷ بهزیستی وعده داد برای این کار به ما مبلغی میدهد و من انگیزه پیدا کردم که جدیتر دنبال راهاندازی کافه باشم، اما بعد از مدتی بهزیستی به قولی که داده بود عمل نکرد، ولی من که شور و شوق بچهها را دیده بودم، نمیتوانستم کار را رها کنم و به هر ترتیبی که بود، سعی کردم کافه را راهاندازی کنم.»
کافهای در دل شهر زنان کارآفرین
«اینجا کافه «داونتیسم» است؛ کافهای که از دل شهر زنان کارآفرین برخاسته است. این کافه از مادرانی که نماد پیروزی، عشق و امید در مبارزه با سختیها هستند، حمایت میکند.» آگاهی، با بیان این جملات میافزاید:«برای برپایی این کافه هیچ جا از ما حمایت نکرد. به شهرداری و افراد مهم جامعه که فکر میکردیم شاید بتوانند به ما کمک کنند، سر زدیم اما هیچکس کمکی نکرد. مدیریت بازارچه شهر زنان که کافه در آن قرار دارد، برعهده نسرین خادمی است و او باعث شد بتوانیم در این شرایط کافه را راهاندازی کنیم و بچهها با حضور در کافه در میان مردم باشند. برای همین این جمله را شعار کافه قرار دادیم؛ «داونتیسم کافهای که از دل شهر زنان کارآفرین برخاسته است.» در حال حاضر ۱۵ نفر به طور مستقیم در کافه مشغول به کار هستند. ۴ نفر از آنها سندروم داون دارند و ۱۱ نفر مبتلا به اوتیسم هستند. یکی از آموزشگاههای کیکپزی به صورت رایگان به بچهها انواع کیک و کوکی را آموزش داده است. یکی از فعالان حوزه کافه و باریستا هم دو روز در هفته از شمال کشور به عشق این بچهها به تهران میآید و برای ساعتی به آنها کارهای مربوط به باریستایی را آموزش میدهد. ۲۰ نفر از بچهها هم به طور غیرمستقیم اینجا مشغول به کار هستند؛ یعنی صنایعدستی مثل پاپوش، کلاه، بند عینک و دستبند درست میکنند و نقاشیهایی میکشند و به ما میدهند تا برایشان در کافه به فروش بگذاریم.»
مؤسس کافه داونتیسم با اشاره به اینکه حال و هوای کافه این روزها خیلی خوب شده و رونق گرفته است، میگوید:«با هر خبر کوتاه و فیلمی که از بچهها در فضای مجازی منتشر میشود، تعداد زیادی مشتری به کافه میآیند که باعث خوشحالی همه ماست. امیدواریم این وضعیت پایدار بماند و کافه همیشه مشتری داشته باشد. مردم رفتار درست و خوبی با آنها دارند و آرزوی دیرینه این بچهها که حضور در جامعه و معاشرت با مردم است، محقق شده است. اگر این روال ادامهدار باشد و مردم بچهها را حمایت کنند، میتوانیم شعبههای دیگر کافه را راهاندازی کنیم تا افراد بیشتری از این قشر مشغول به کار شوند.»
کیک هویج تارا
«هروقت برایمان میهمان زیاد میآید حس خیلی خوبی میگیریم و دوست داریم علاوه بر پذیرایی برایشان ساز بزنیم و بخوانیم و حس خوبی که از آنها میگیریم به خودشان منتقل کنیم.» این را تارا ماندگار میگوید. او از مبتلایان به سندروم داون است و شغل باریستای کافه «داونتیسم» را برعهده دارد. اهالی کافه او را به همه فن حریف میشناسند و یک نقاش حرفهای است؛ میگوید:«۲۰ سال دارم و دانشجوی رشته قنادی هستم. از کودکی به شیرینیپزی و قنادی علاقه داشتم. خیلی خوشحالم که شغلی مرتبط با رشته تحصیلیام دارم. برای کافه انواع کیکهایی را که یاد گرفتم درست میکنم تا هم مشتریها از کیکهایم لذت ببرند و هم از این کار درآمد داشته باشم. همه مشتریها و اطرافیانم وقتی کیک هویج درست میکنم خیلی تعریف میکنند. اگر از آنها بپرسید، به شما پیشنهاد میکنند یکبار هم که شده کیک هویج تارا را امتحان کنید. در رشته نقاشی، طراحی با مدادرنگی و رنگ روغن انجام میدهم و دوست دارم بقیه هم کارهایم را ببینند.»
تارا با بیان اینکه وقتی مشتریها به کافه میآیند خودش سفارشهایشان را میگیرد و از منوی کافه به آنها پیشنهاد میدهد، میگوید:«همیشه آرزویم این بوده که بتوانم در یک کافه، قنادی یا نانوایی مشغول به کار باشم و آنجا به خاطر چیزهایی که درست میکنم شلوغ شود. بچههای سندروم داون هم جزو مشتریهای اصلیام باشند، من و بقیه دوستانم را ببینند و متوجه شوند که آنها هم مثل ما میتوانند کار کنند.»
بچههایی با نیاز ویژه
این افراد کاملاً میتوانند یاد بگیرند، در صورتی که بدانیم چگونه میتوان به خوبی به آنها آموزش داد. فراگیری موارد مختلف برای برخی از آنان دشوار است و پیشرفت برایشان روند کندتری دارد، اما یادگیری اکثریت آنها با گذراندن دورههای درمان و توانبخشی بهبود مییابد. شیرین روهنا، مادر تارا ماندگار و از مدرسان طراحی و نقاشی به افراد نیاز ویژه است. میگوید: «کلمه معلول و عقبمانده را برای این بچهها به کار نمیبرم چون به نظرم این کلمه انرژی خوبی ندارد و به بچهها و خانوادهها و حتی افراد جامعه منتقل میشود. به جای این کلمات میتوانیم بگوییم بچههایی با نیاز ویژه، چون هر کدام از ما در زندگی یکسری نیازهای ویژه داریم که لازم است در این زمینه به ما هم بیشتر توجه شود. حالا بچههای اوتیسم و سندروم داون یا بچههایی که از نظر جسمی مسأله خاصی دارند هم جزو بچههایی با نیاز ویژه به شمار میآیند.»
این مدرس نقاشی ادامه میدهد:«یک خواسته مهم دارم و روی صحبتم با خانوادههای این افراد است. خانوادهها بچههایشان را باور کنند و بنا به سنشان از آنها توقع داشته باشند. با آنها رفتار کودکانه نداشته باشند و فکر نکنند که فرزندشان چون اوتیسم یا سندروم داون دارد مفاهیم و اتفاقات را درک نمیکند و نمیتواند فردی مستقل، باسواد یا… باشد؛ بلکه آنها میتوانند فعالیتها را مثل بقیه بچهها انجام دهند به این شرط که از طرف خانواده باور شده باشند. دو پله بیشتر از آن چیزی که هستند از آنها بخواهند و توقعشان را بالا ببرند. در عین حال با آرامش و با حوصله و البته با جدیت با آنها رفتار کنند. در این صورت قول میدهم هر کدام از این بچهها خیلی بیشتر از آنچه که فکر میکنید تواناییشان را نشان دهند و پیشرفت کنند.»
«داونتیسم» شما را نمکگیر میکند
سارا از مشتریهایی است که تنها به کافه «داونتیسم» آمده و منتظر آماده شدن قهوهاش است؛ میگوید:«برای اولینبار است به این کافه آمدهام. از همان لحظه ورودم با مهربانی این بچهها سرشار از عشق، مهربانی و امید شدم. کافه با حضور این فرشتهها خیلی فضای صمیمی و گرمی به خود گرفته است. آنقدر در همین چند دقیقه که به اینجا آمدهام حس خوبی گرفتهام که نمیخواهم ترکش کنم و فکر میکنم نمکگیر شدهام.»
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.
انتهای پیام